از رابطه با شوهرم متنفرم ، بدم میاد خسته شدم ! - مجله زن وزندگی Woman Magazine and life

برگزیده ها

۱۱.۱۷.۱۳۹۶

از رابطه با شوهرم متنفرم ، بدم میاد خسته شدم !


احساس می‌کنید عشق‌تان کم شده؟ هنوز جای امید هست!
«چرا قبل از ازدواج به‌سختی می‌توانستم جلوی خودم را برای برقراری رابطه‌ی جنسی بگیرم ولی حالا به سختی باید خودم را مجبور به رابطه‌ی جنسی کنم؟»
 «چرا بااینکه شوهرم را دوست دارم ولی دلم عشق‌بازی نمی‌خواهد ؟»
«چرا رابطه‌جنسی قبل از ازدواج که نباید انجامش می‌دادم آنقدر برایم سوال برانگیز بود ولی الان که می‌توانم آزادانه این کار را بکنم دیگر آن لذت اولیه را برایم از دست داده است؟»
شما تنها نیستید…
شما هم وضعیت یکی از این خانم‌ها را دارید؟ شما هم بااینکه همسرتان را دوست دارید و می‌خواهید ازدواجتان همیشه پابرجا بماند ولی با رابطه‌ جنسی مشکل دارید؟ آیا دلتان می‌خواهد با همسرتان از نظر جسمی و روحی صمیمی شوید ولی وقتی نزدیکتان می‌شود از او فرار می‌کنید؟ با خودتان فکر می‌کنید که چه اتفاقی برای رابطه‌ی‌جنسی‌تان افتاده است. اگر این سوالات از ذهن شما هم عبور کرده است، بدانید که تنها نیستید.
خیلی از خانم‌های متاهل دوست دارند میل و کشش بیشتری نسبت به شوهرانشان پیدا کنند و سردرگم می‌مانند که چه اتفاقی برایشان افتاده است. آرزو داشتند که رابطه‌ی‌جنسی‌شان بیشتر می‌شد و از اینکه اینطور نیست ناراحت‌اند. دلشان می‌خواهد خودشان را بدون کم کاست در اختیار همسرشان قرار دهند ولی نمی‌توانند. کاملاً درکتان می‌کنم، چون خودم هم مثل شما بودم.
مدت‌زمان کوتاهی بعد از ازدواجم متوجه شدم که رابطه‌ی‌جنسی جذابیت خودش را برایم از دست داده است. من عاشق شوهرم بودم ولی از رابطه‌ جنسی با او خودداری می‌کردم. و وقت‌هایی هم که خودم را در اختیارش قرار می‌دادم، هیچ شور و هیجانی برای این کار نداشتم. فکر می‌کردم مشکلی پیدا کرده‌ام ولی نمی‌توانستم درمورد آن با کسی حرف بزنم، چون به نظر می‌رسید همه آدم‌های دیگر به جز من، ازجمله همسرم، به‌شدت به رابطه‌جنسی علاقه‌دارند و از آن لذت می‌برند.
یک خبر خوب برایتان دارم
اگر شما هم درگیر همین مشکل هستید، یک خبر خوب برایتان دارم. نوسان اشتیاق خانم‌ها به رابطه‌ی جنسی بعد از ازدواج می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. بچه‌ها، خستگی، هورمون‌ها، کار، بیماری، داروها، احساسات و استرس بعضی از موانع بر سر راه لذت بردن از رابطه‌ی‌جنسی هستند. من تقریباً همه‌ی اینها را تجربه کردم. ولی کم‌کم خداوند من را در مسیری قرار داد که سقط‌جنین قبلی و روابط‌ گذشته‌ام را فراموش کنم. حتی رابطه‌جنسی با شوهر سابقم.
هیچوقت تصور هم نمی‌کردم که گذشته‌ی جنسی‌ام می‌تواند روی وضعیت کنونی‌ام تاثیر داشته باشد. ولی خداوند تاثیر آن را نشانم داد. ولی کمکم کرد که در مسیر بهبودی قرار بگیرم و آزاد شوم. آزاد از زخم‌هایی که در خودم جمع کرده بودم، آزاد از دروغ‌هایی که شنیده بودم و آزاد از همه‌ي روابط عاشقانه‌ی قبلی‌ام که باعث می‌شدند نتوانم صمیمیت واقعی را با همسرم تجربه کنم. او کمکم کرد که شوهرم را دوست داشته باشم و از اینکه او هم دوستم دارد لذت ببرم. برایم غیرقابل باور بود ولی خدا این فرصت را به من داد تا بتوانم به صدها زن دیگر هم کمک کنم.
فرض را بر این می‌گذاریم که برایتان سوال است که چطور روابط گذشته‌تان می‌تواند امروز روی شما تاثیر داشته باشد. می‌خواهم چیزی را که خداوند درمورد وابستگی جنسی به من یاد داد را با شما در میان بگذارم. اینکه چطور هر نوع وابستگی جنسی، از آزارهای جنسی گرفته تا ترس‌ها و انتخاب‌های شخصی، می‌تواند بر صمیمیت جنسی و احساسی در ازدواج اثر بگذارد.
رابطه‌جنسی و مغز
مغز چه ارتباطی می‌تواند با رابطه‌جنسی داشته باشد؟ خب، هر نوع ارتباطی. مغز مهم‌ترین اندام جنسی محسوب می‌شود. دانشمندان دریافته‌اند که ما موادشیمیایی و هورمون‌هایی ترشح می‌کنیم که طی ارضای جنسی ایجاد پیوند و وابستگی با طرف‌مقابل می‌کند. ترشح این موادشیمیایی به ما احساس لذت می‌دهد و باعث می‌شود بخواهیم آن عمل را تکرار کنیم. به‌علاوه،  هورمون اُکسی‌توسین هم ترشح می‌شود که کارش وابسته کردن ما به طرف مقابلمان است.
 اُکسی‌توسین هورمون فوق‌العاده‌ای است. من به آن می‌گویم چسب الهی. این هورمون سه مرتبه در بدن انسان تولید می‌شود: وقتی زنی وضع‌حمل می‌کند، وقتی به نوزاد خود شیر می‌دهد، و در زنان و مردان وقتی تحریک و ارضای جنسی را تجربه می‌کنند. به‌علاوه، مردها هورمون وازوپرسین هم ترشح می‌کنند که به وابسته کردن آنها کمک می‌کند. وقتی رابطه‌جنسی را برای بعد از ازدواج بگذاریم، تنها کسی که این پیوند را با او خواهیم داشت همسرمان خواهد بود. و با جلوتر رفتن زندگی مشترک، وقتی دفعات رابطه‌جنسی بیشتر می‌شود، این پیوند قوی‌تر شده و باعث می‌شود عشقمان به طرف‌مقابل محکم‌تر و بیشتر شود.
اما وقتی قبل از ازدواج رابطه‌جنسی را تجربه می‌کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ درمورد آزار و سوءاستفاده‌های جنسی چطور؟ علم نشان می‌دهد که اگر فرد در گذشته روابط جنسی منفی‌ای داشته باشد، می‌تواند از تولید اُکسی‌توسین در بدنش جلوگیری کند. به‌عبارت‌دیگر، هر بار که در رابطه‌ای رابطه‌ی‌جنسی برقرار می‌کنیم و بعد رابطه‌مان بر هم می‌خورد، در روابط بعدی اُکسی‌توسین کمتری تولید می‌کنیم. بعد ازدواج می‌کنیم و امیدواریم که این ازدواج بتواند به شکل یک پاک‌کن بزرگ برایمان عمل کند و همه‌ی گذشته‌مان را پاک کند ولی درعوض همه‌ی گذشته و روابط‌جنسی قبلی‌مان را هم با خودمان وارد ازدواج می‌کنیم. همین جلوی ما را برای تولید اُکسی‌توسین و پیوند خوردن با همسرمان می‌گیرد.
چطور پیوندهای قدیمی به میل و اشتیاق ما در ازدواج تاثیر می‌گذارد؟ اگر به مرور زمان آن پیوند قوی در ازدواجمان ایجاد نشد، کم‌کم پس‌زنیِ رابطه‌جنسی را تجربه خواهیم کرد. رابطه‌جنسی دیگر برایمان لذت‌بخش نخواهد بود، صمیمیت‌مان کمتر خواهد شد و دیگر میل و رغبتی برای نزدیکی با همسرمان نخواهیم داشت. این باعث خواهد شد که همسر کنونی‌مان را با شرکای جنسی سابقمان مقایسه کنیم و همین ما را ناامید و دلسرد خواهد کرد. کم‌کم به گذشته کشیده می‌شویم و با خودمان فکر می‌کنیم، شاید باید با فرد دیگری ازدواج می‌کردم…
به‌طور خلاصه اگر به شرکای‌جنسی سابقمان کشش داشته باشیم، در ازدواجمان به خوبی با شوهرمان جوش نخواهیم خورد و اگر خوب با او جوش نخوریم، میل و رغبت جنسی و همچنین میزان لذتی که از رابطه‌جنسی می‌بریم هم کمتر خواهد شد.
جدایی احساسی
انسان‌ها رابطه‌ای هستند. صمیمیت احساسی پنج سطح جداگانه دارد که با شروع به شناختن یک فرد به مرور جلوتر می‌رود. این سطوح اسم‌های مشخص دارند ولی من روی آنها اسم پایین‌ترین، پایین، متوسط، بالا و بالاترین می‌گذارم. با هر سطح ما مقدار بیشتری از خودمان را به اشتراک می‌گذاریم که همین احتمال آسیب‌پذیری ما و احتمال صدمه خوردن و طرد شدن را بالاتر می‌برد.  و به همین دلیل است که برای صمیمیت واقعی نه تنها باید آرام‌آرام از این مرحله‌ها عبور کنیم، بلکه شتاب و سرعتمان هم باید یکسان باشد. زن‌ها معمولاً زودتر از نظر عاطفی وابسته می‌شوند و ممکن است سریع‌تر از این مرحله‌ها عبور کنند. مردها ولی معمولاً با احساسات کمتر در رابطه جلو می‌روند و درنتیجه برای عبور از این مراحل به زمان بیشتری نیاز دارند.
زوج‌هایی که قبل از ازدواج شروع به برقراری رابطه‌ی‌جنسی می‌کنند، در سطح متوسط ارتباط هستند. در این سطح دو طرف افکار، نظرات و باورهایشان را با هم درمیان می‌گذارند. این به آن معنا نیست که احساساتشان را با هم تقسیم نمی‌کنند، ولی وقتی مشاجره‌ای بین آنها پیش بیاید به منطقه امن خودشان می‌رود. وقتی رابطه‌‌ی‌جنسی بین دو طرف شروع می‌شود، همه‌ی آن موادشیمیایی و اُکسی‌توسین تولید می‌شود و دو طرف به هم پیوند می‌خورند. در این شرایط دو طرف احساس نزدیکی و صمیمیت می‌کنند که دلیل آن فقط رابطه‌ی‌جنسی است و این رابطه‌ باعث می‌شود بیشتر از میزان واقعی دو طرف به هم احساس نزدیکی کنند. این درواقع یک احساس کاذب صمیمیت است و باعث می‌شود تمرکز رابطه به مسائل فیزیکی برود. این می‌شود روش ابراز عشق و حل مشکل بین دو طرف. خارج از ازدواج هر جا که رابطه‌ی‌جنسی شروع شود، صمیمیت واقعی از حرکت می‌ایستد. زیرا کنار آمدن و حل مشکلات و مشاجرات نیاز به سطح بالاتری از صمیمیت دارد که دو طرف در این شرایط برای حفظ رابطه از آن خودداری می‌کنند.
و بعد ازدواج می‌کنیم…
ازدواج باعث شده است احساس نزدیکی کنیم ولی به مرور زمان که تازگی رابطه از بین می‌رود، واقعیت زندگی نمودار می‌شود. در این نقطه متوجه می‌شویم که آنطوری که تصور می‌کردیم همدیگر را نمی‌شناسیم. نمی‌توانیم درمورد نیازهای قلبی‌مان، امیال، احساسات و ترس‌هایمان با هم حرف بزنیم. همان الگوهای ارتباطی گذشته‌مان را در ازدواجمان هم استفاده می‌کنیم  و برای جلوگیری از به خطر افتادن رابطه، از هر نوع مشاجره خودداری می‌کنیم. این مسئله مخصوصاً بعد از رفتن بچه‌ها از خانه بیشتر اتفاق می‌افتد و زوج ناگهان احساس می‌کند که آنقدرها هم که قبل فکر می‌کردند با هم وجه اشتراک ندارند.
رابطه‌ی جنسی برای بیشتر خانم‌ها به معنای پیوند عاطفی است. هرچه زن احساس نزدیکی عاطفی بیشتری به طرف خود داشته باشد، میل او به برقراری رابطه‌ی‌جنسی بیشتر می‌شود. زن‌ها از طریق گفتگو این ارتباط عاطفی را برقرار می‌کنند. وقتی زن‌ها احساس کنند که یک رابطه‌ی عاطفی برقرار کرده‌اند، احساس دوست داشته‌شدن می‌کنند که همین میل جنسی آنها را تحریک می‌کند. از طرف دیگر مردها از راه رابطه‌ی جنسی احساس ارتباط عاطفی می‌کنند و زمانی‌که این ارتباط را برقرار کردند، بهتر می‌توانند با طرفشان گفتگو کنند. به‌عبارت‌دیگر، اگر می‌خواهید مردتان را به حرف بکشانید، باید با او رابطه‌ی جنسی داشته باشید. مردها اگر می‌خواهید با زنتان رابطه‌ی‌جنسی داشته باشید، باید با او حرف بزنید.
خلاصه اینکه اگر پیوند عاطفی بین ما برقرار نشود میل و رغبتی هم به رابطه‌ی‌جنسی نخواهیم داشت.
خجالت‌ آوره!
از حرف زدن با زنان زیادی فهمیده‌ام که صرفنظر از زخم‌های جنسی که در گذشته از تجاوز، رابطه‌جنسی اجباری یا بی‌بندوباری جنسی خودشان دیده‌اند، همه‌ی آنها آسیب‌های احساسی با خود حمل می‌کنند. خجالت، متهم کردن خود، پشیمانی، درد، درهم‌شکستگی، احساس بی‌ارزش بودن، ناامیدی، دلسردی و بی‌اعتمادی بعضی از این بارهای احساسی منفی هستند که زن‌ها با خود به ازدواجشان می‌کشانند. دردهای احساسی با هر رابطه‌ای که از سر می‌گذرانیم در ما جمع می‌شود و بااینکه دوست داریم باور کنیم که آن رابطه‌ی ناموفق را پشت‌سر گذاشته‌ایم ولی بدون درمان این آسیب‌ها در عمق وجود ما دفن شده و با ما وارد رابطه‌ی بعدی می‌شود.
این احساسات جلوی میل‌جنسی ما را در ازدواجمان می‌گیرد. چطور؟ چون الان در ازدواجمان وقتی رابطه‌ی‌جنسی برقرار می‌کنیم، همان احساس خجالتی که در گذشته تجربه کرده بودیم، تحریک می‌شود. یادتان هست که گفتم مغز مهم‌ترین اندام جنسی ماست؟ همانطور که احساس خجالت، درد، افکار و خاطرات به ذهنمان هجوم می‌آورد، میلمان به رابطه‌ی‌جنسی را می‌کشد. و کم‌کم از نظر فیزیکی و احساسی پس می‌زنیم. خجالتی که در روابط گذشته تجربه کرده بودیم و افکار و حس منفی‌ای که در گذشته نسبت به رابطه‌ی‌جنسی داشتیم دوباره با ارضای جنسی در رابطه‌ی کنونی روی کار می‌آید. دوباره احساس می‌کنیم بی‌ارزش، کثیف و خجالت‌آوریم. جزییات مربوط به آزارهای جنسی گذشته یا بی‌بندوباری‌های جنسی‌مان به واقعیتی جلو چشممان تبدیل می‌شود و لحظه‌ی حال و لذتی که می‌توانیم از بودن با شوهرمان ببریم را از ما می‌دزدد.
خلاصه اینکه احساسات منفی‌ای که در روابط‌جنسی گذشته تجربه کرده بودیم در زمان حال دوباره تحریک می‌شوند و میل ما به رابطه‌ی‌جنسی را نابود می‌کنند.
خداوند کمکتان می‌کند
خبر خوب این است که خداوند می‌تواند گذشته‌تان را درمان کند و میل و اشتیاقتان را به شوهرتان و به رابطه‌جنسی برگرداند. بله، واقعیت دارد! خداوند نه‌تنها اینکار را برای من بلکه بی‌شمار زن دیگر را هم که به او اعتماد کردند درمان کرده است.
خداوند می‌تواند پیوندهایی که شما در روابط‌قبلی‌تان ایجاد کرده بودید را بشکند، زخم‌هایتان را درمان کند، دروغ‌هایی که درونتان جمع شده را با حقیقت خودش جایگزین کند و به پیوند دوباره‌ی شما با همسرتان کمک کند و میل و اشتیاق را به همسرتان و رابطه‌جنسی بالا ببرد. علم نشان می‌دهد که با درمان روحی، مغزمان هم درمان می‌یابد. آنوقت دوباره در بدنتان اُکسی‌توسین تولید می‌شود. کم‌کم می‌بینید که عشق بیشتری به همسرتان دارید و قدرت پذیرش عشق او را هم پیدا می‌کنید.
در زیر به بعضی از قدم‌هایی که برای درمان باید بردارید اشاره می‌کنم. اگر در گذشته تجربه‌ی دردناک آزارجنسی مثل تجاوز داشته‌اید، بهتر است از یک مشاور متخصص هم کمک بگیرید.
چطور درمان شوید
اول باید درک کنید که چه اتفاقی برایتان افتاده است و بعد آن را به خدا واگذار کنید. داستان زندگی‌تان را بنویسید. سکوت را بشکنید. با کسی درمورد آن صحبت کنید، با یک مشاور، یک دوست خوب یا حتی شوهرتان.
برای زخم‌هایی که خورده‌اید و برای فقدان‌هایتان زاری کنید.  بگذارید خداوند نشانتان دهد که چطور باید برای آنها زاری کنید.
پیوند‌های قدیمی را بشکنید. فهرستی از روابط‌جنسی گذشته‌تان تهیه کنید. از خداوند بخواهید همه‌ی آنهایی که پیوندی جنسی با آنها داشته‌اید را نشانتان دهد. اسم‌هایشان را بنویسید، یا هر جزییات دیگری مربوط به آنها را. از خدا بخواهید نشانتان دهد که هر کدام از این افراد و موقعیت‌ها چطور به شما صدمه زدند و بر تصویری که از خودتان، زندگی، خداوند و رابطه‌جنسی داشتید تاثیر گذاشتند.
برای تک‌تک آن روابط قدیمی دعا کنید و از خدا بخواهید که پیوندتان را با آنها قطع کند.
بگویید: خداوندا از تو می‌خواهم که گناهانم را ببخشی و پیوند فیزیکی، احساسی و روحی من را با  ـــــــــــــ قطع کنی. خداوندا، بار احساسی منفی‌ای که تمام این مدت روی دوشم بوده را از دوشم بردار و قلبم را به معصومیت گذشته‌ام برگردان و آسیب‌هایی که این فرد و آن پیوند قدیمی به ازدواجم وارد کرده را از بین ببر. آمین.
دردی که درمان می‌شود
کار سختی است، می‌دانم. ولی به شما قول می‌دهم که ارزشش را دارد. مطمئناً دردناک خواهد بود و غصه‌دارتان خواهد کرد چون گذشته دوباره پیش چشمتان می‌آید ولی این دردی است که روانشناسان به آن «درد خوب» می‌گویند. درد خوب به ما کمک می‌کند درمان شویم. درد خوب کمک می‌کند خداوند همه‌ی چیزهایی که در گذشته به ما صدمه زده پیش رویمان قرار گیرد تا بتواند آنها را از بین ببرد.
او برای من و تعداد بی‌شمار زنان دیگر این کار را کرده است. برای شما هم اینکار را خواهد کرد. او فقط منتظر یک چیز است، اینکه خودتان از او بخواهید!
نظرات شما
0 نظرات شما

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر