مقالات مختلفی در وبسایتهای مختلف درمورد روشهای غلبه بر مشکلات جنسی دیده و خواندهاید. تکنیکها، نکات و توصیههای زیادی را میتوانید از منابع مختلف در این رابطه دریافت کنید. ولی واقعاً رابطهجنسی چیست که اینقدر همه در آن مشکل دارند؟ و چرا همیشه به نظر میرسد که دیگران زندگی جنسی بهتر از شما دارند؟
واقعیت این است که اینطور نیست. آنها هم با همان مشکلاتی که شما دارید، دست و پنجه نرم میکنند. آنهایی که رابطهجنسی بهتری با همسرانشان دارند، یا سنشان بیشتر است و یا رابطهشان طولانیتر. پس ریلکس باشید، برای رسیدن به آن نقطه مسیر طولانی در پیش دارید. اما رضایت جنسی تصادفی به وجود نمیآید. کارهای زیادی باید انجام دهید.
برای من خیلی جالب است که چطور رابطهجنسی میتواند هم ارتباط قوی احساسی و خلسه ارگاسمی فوقالعاده ایجاد کند و هم در عین حال خیلی ساده جدایی، تنهایی و خجالت برایتان به همراه داشته باشد. همه اینها به این نکته ختم میشوند: رابطهجنسی چیزی بیشتر از یک عمل است. یک استعاره است. اینکه چطور رابطه جنسی برقرار میکنید تا حد زیادی نشان میدهد چطور زندگی میکنید، و اینکه چطور زندگی میکنید چیزهای زیادی درمورد رابطه جنسی تان بازگو میکند.
خیلی از مردهایی که ازدواج کردهاند با خجالت درمورد رابطهجنسی با همسرشان صحبت میکنند. مردها، از شروع کردن ارتباط تا خود عملجنسی، همیشه قربانی فلسفه «کاری را بکن که دفعه قبل جواب داده» میشوند. آنها به دنبال راههایی هستند که بدون عنوان کردن موضوع بتوانند با همسرشان رابطهجنسی برقرار کنند یا کل روز را به این فکر میکنند که بخاطر اینکه همسرشان نمیخواسته در آن زمان رابطه جنسی داشته باشد، ناراحتش نکرده باشند. مشکل این است که آنها واقعاً مسئولیت زندگی خودشان یا رابطهشان را به گردن نمیگیرند.
اجازه بدهید با چیزهایی شروع کنیم که زنان را تحریک میکند. جالب است بدانید که چیزهایی که زنان را واقعاً تحریک میکند دقیقاً متضاد چیزهایی است که اکثر مردها تصور میکنند. بزرگترین اشتباه مردها این است که تصور میکنند زنان همان چیزهایی را دوست دارند که برای آنها انجام میدهند. اما متاسفم آقایان. اینکه صبح که بیدار میشوید روی تختخواب برگشته و دستتان را روی سینه همسرتان بگذارید، بااینکه برای شما بسیار تحریکآمیز است، هیچ تاثیری روی خانمتان نخواهد داشت.
اینکه زن در حضور مرد چه حسی داشته باشد عامل اصلی و تعیینکننده برای این است که جذبه و کشش جنسی را تجربه خواهد کرد یا نه. و چیزی که دوست دارد احساس کند اعتماد است. برای بیشتر خانمها، اعتماد مساوی است با شهوت. اگر به نظر میرسد زنی علاقه خود به داشتن رابطهجنسی با شما را از دست داده است، من تصور میکنم چیزی که به او دلیلی برای اعتماد دهد را ندادهاید و یا اینکه اعتماد بینتان را از بین بردهاید.
اما چطور میتوانید این سطح بالای اعتماد را در زندگی زناشوییتان ایجاد کنید؟ از طریق قدرت، حضور، اعتمادبهنفس و صداقتتان.
۱. قدرت شما. اینکه مردها جنس قویتر به شمار میروند، دلیل دارد. از مرد معمولاً انتظار میرود حمایت، پشتیبانی و قدرت فیزیکی داشته باشد. از او انتظار میرود که سخت کار کند، عرق بریزد و با همه اینها روی پای خود بایستد. این قدرتهای مردانه را داشته باشید.
۲. حضور شما. میل همسر شما به داشتن رابطهجنسی تا حد زیادی به این بستگی دارد. اگر وقتی با او هستید ۱۰۰٪ حاضر باشید (حتی اگر زمان با هم بودنتان محدود است)، او راضی خواهد شد. این نکته را هم بگویم که اعتماد دارم ۱۰۰٪ انرژی جنسیتان را باید در رابطهتان بگذارید. اگر هر درصدی از آن را جای دیگری خرج کنید، اعتماد رابطهتان به خطر خواهد افتاد.
۳. اعتمادبهنفس شما. از آنجاکه خانمها ذاتاً به دنبال امنیت هستند، اعتمادبهنفس مرد میتواند یک تحریککننده قوی برای آنها باشد. وقتی مردی با اعتمادبهنفس به زن خود نزدیک میشود، زن دقیقاً همان واکنش شیمیایی (ترشح دوپامین و نورپینفرین) را در مغز خود تجربه میکند که مرد وقتی همسرش بلوز خود را بالا داده و سینههایش را به او نشان میدهد. و منظورم از «اعتمادبهنفس»، «غرور مردانه» و «مردسالاری» نیست! منظورم این است مردی باشید که میداند کیست. مردانی که مضطرب، منفعل و به عبارتی زنذلیل هستند، هر چیزی دارند به جز اعتمادبهنفس. اگر به دنبال یک راه قطعی برای نابود کردن ازدواجتان هستید، مردی باشید منفعل، از بحث و دعوا گریزان و زنذلیل که فقط میخواهد همیشه زنش را راضی نگه دارد.
۴. صداقت شما. داشتن راستی و درستی مداوم برای حفظ پیوند جنسی عمیق با همسرتان ضروری است. این یعنی همیشه راست بگویید، روی حرفتان بایستید، به حرفتان عمل کرده و مرزهای درست داشته باشید.
۵. نکته اضافه: برنامه داشته باشید. منظورمان کنترل کردن همسرتان نیست؛ یعنی به او حق انتخاب بدهید. یکی از بدترین کارهایی که میتوانید انجام دهید این است که وقتی شب به خانه میآیید، بپرسید، «امشب میخواهی چه کار کنی؟» به جای این وقتی از در وارد شدید بگویید، «آماده شو که ساعت ۸ برای شام بیرون برویم.» البته به او این حق انتخاب را بدهید که یا پیشنهاد شما را بپذیرد و یا یک جایزین برای آن داشته باشد. همه چیز را به او نسپارید. این اصل درمورد اتاقخواب هم صدق میکند. وقتی به عنوان یک مرد حاضر باشید و ذهن، قلب، شوخطبعی، منطق، تخیل، کلام، قدرت و همه چیزتان را با همسرتان تقسیم کنید، همه وجود خودتان را در اختیار او قرار میدهید. وقتی او دعوت شما را قبول میکند، خودش هم همین کار را دربرابر شما کرده و شما را به جاهایی خواهد رساند که خودتان توان رفتن به آنها را نداشتهاید.